Saturday, May 22, 2010

گل دوستی

دوستي گلداني است که نشسته است در ايوان سحر

و دميده است در او تازه گلي

چار فصلش همه سبز، آشتي شاخه او

عطري از عاطفه در او جاري

تارش از ململ عشق

پودش از مخمل ابر

سينه اش برکه ی باران بلور

دامنش از شبنم پرگوهر

بر لب هر برگش نقشي از خنده ی شيرين بهار

از طراوت سرشار

بشکند روزي اگر ساقه اي از اين گل سرخ

دل ما مي شکند، دوستي مي ميرد

می شود پای خزان باز به کاشانه ی ما

دوستي گلداني است که دمیده است در او تازه گلی

بر لب هر برگش نقشي از خنده ی شيرين بهار

از طراوت سرشار

بشکند روزي اگر ساقه اي از اين گل سرخ

دل ما مي شکند، دوستي مي ميرد

...

استاد مشفق کاشانی

No comments:

Post a Comment