Friday, May 18, 2012

دوستـی با ایـن اشـخاص را به هم بزنیـد


همه ی ما دوست داریم باور کنیم که نزدیکان مان آدم ‌هایی متعادل، شاد و دارای ذهنی سالم هستند. اما بارها پیش آمده که متوجه شدیم واقعیت غیر از این است. تصور کنید یکی از بهترین روزهای زندگی تان را آغاز کرده اید و خدا را برای همه زیبایی ‌ها و نعمت ‌هایش شکر می‌ کنید که ناگهان رویارویی با یکی از آشنایان بلافاصله شما را از عرش به زیر می ‌آورد. حتی اگر انسانی خوشبین و مثبت باشید، در کنار چنین اشخاصی منفی خواهید شد. از بدترین نوع شخصیت‌ ها می ‌توان به موارد ذیل اشاره کرد که باید از آنها دوری کرد:

خودشیفته ‌ها

این افراد شدیداً حس خود بزرگ بینی دارند و چنین می پندارند که دنیا گرد آنها می‌چرخد. این افراد مانند کنترل گرها موذی و حیله گر نیستند و تا حدی آشکار خواسته‌ های خود را بیان می ‌کنند. گاهی به نظر می ‌رسد باید به آنها گفت: "فقط خودت مهم نیستی که!" این افراد فقط خواسته ‌های خود را در نظر می‌ گیرند و نیازهای شما به باد فراموشی گرفته می‌ شود. در این رابطه شما احساس یاس و سرخوردگی پیدا می ‌کنید. آنها چنان انرژی شما را صرف خواسته‌ ها و امیال خود می ‌کنند که دیگر چیزی برای خودتان باقی نمی ‌ماند.

منفی گراها

این دسته قادر به درک خوبی ‌ها و شادی‌ ها نیستند. اگر به آنها بگویید که امروز روز بسیار قشنگی است حتماً از اتفاق ناگوار قریب الوقوعی خبر می‌ دهند؛ اگر از موفقیت امتحان میان ترم خود خبر دهید، در مقابل از سختی امتحانات نهایی به شما هشدار می ‌دهند. آنها شادی را نابود می ‌کنند. دید مثبت شما به زندگی جای خود را به بدبینی و منفی بافی می‌ دهد. قبل از آن که متوجه شوید، منفی گرایی در ذهن و روح شما جایگزین شده و همه ی شادی‌ ها پشت شیشه‌ های خاکستری پنهان می ‌شود.

افرادی که همیشه در مورد دیگران قضاوت می‌ کنند

مواردی که شما زیبا و دلفریب می ‌بینید، به نظر این افراد عجیب و غیرجذاب است. اگر شما نظر جدیدی را جالب بدانید، این افراد آن را به کل اشتباه می ‌شمارند. اگر شما سلیقه ی دوستی را ستایش کنید، آنها آن را بد یا مایه ی نگرانی قلمداد می‌ کنند. افراد همیشه قاضی تقریباً مانند منفی گراها هستند. اگر قسمت اعظم وقت خود را با این گونه افراد بگذرانید، طولی نمی‌ کشد که شما هم یکی از آنها خواهید شد.

خود رای ‌ها

تخصص این عده کنترل دیگران به نفع خودشان است؛ و ممکن است چنان مهارتی هم داشته باشند که شما اصلاً متوجه کنترل آنها نشوید تا زمانی که دیگر دیر شده است. این افراد نقطه ضعف‌ های شما را پیدا می ‌کنند و از این طریق به خواسته ‌های خود می ‌رسند. این افراد باورها و اعتماد به نفس شما را هدف قرار می‌دهند. این افراد راهی برای اجبار شما به انجام کاری پیدا می‌ کنند که لزوماً انجام نمی ‌دهید و به این ترتیب شما احساس هویت، اولویت ‌های شخصی و توانایی درک واقعیت مساله را از دست می ‌دهید و به ناگاه دنیا حول محور خواسته‌ ها و اولویت‌ های آنها قرار می‌ گیرد.

همیشه نا امیدها

اگر طرح جدید و بکری داشته باشید، همیشه ناامید ها به شما اطمینان می‌ دهند که با شکست روبه رو خواهید شد؛ و زمانی که موفق می ‌شوید، شما را دلتنگ و افسرده می‌ کنند. اگر رویایی در سر داشته باشید، هشدار می ‌دهند که دستیابی به آرزویتان غیرممکن است. این افراد "آنچه هست" را باور دارند و نسبت به "آنچه خواهد شد" مشکوک و

نا امید هستند. معاشرت با این افراد موجب می‌ شود خود باوری و اعتماد به نفس خود را به راحتی از دست بدهید. در حالی که پیشرفت و تغییر فقط نتیجه نوآوری و بدعت گذاری است، رویای ناممکن ‌ها و تلاش برای دستیابی به دوردست ‌ها.

آنهایی که نمی ‌توانند صممیمی‌ شوند

در کنار این افراد هیچ گاه حس صمیمیت و راحتی نخواهید کرد؛ داستانی خنده دار تعریف می ‌کنید اما آنها فقط لبخندی مودبانه تحویل می‌ دهند. در پی بی توجهی آنها، شما غمگین و افسرده می ‌شوید. یکی از مهیج ترین اتفاقاتی را که برایتان پیش آمده تعریف می کنید اما آنها فقط سرسری سر خود را تکان می‌ دهند. روابط این دسته افراد مبتنی بر معیارهای سطحی و بی معنی است. زمانی که شما واقعاً به یک دوست نیاز دارید، آنها نیستند. زمانی که نیازمند انتقادی سازنده هستید، از همانی که هستید تعریف می کنند و اگر حمایت بخواهید، شما را محکوم به شکست می ‌دانند.

حرمت شکن ‌ها

این افراد در بدترین زمان و به بدترین شکل ممکن حرفی می ‌زنند یا کاری انجام می‌ دهند؛ در یک کلمه حرمت نگاه نمی ‌دارند. شاید این فرد کسی باشد که به او اعتماد کرده بودید اما او از این اعتماد سوء استفاده کرده و رازتان را برملا می ‌کند. شاید یکی از نزدیکان تان باشد که در کارهایی که به او ارتباط ندارد دخالت می ‌کند، یا شاید همکاری باشد که رفتاری تحقیرآمیز پیشه کرده است.

آنهایی که همیشه متوقع هستند

هیچ وقت نمی‌ توان این افراد را راضی و خوشحال نگه داشت. آنها قدر شما را نمی ‌دانند و خواسته ‌هایشان غیر واقعی و نامعمول است؛ همیشه دنبال مقصر جلوه دادن شما هستند و هرگز مسوولیت چیزی را خود قبول نمی ‌کنند.

منبع: عصر ایران 2


Sunday, May 13, 2012

USED vs. LOVED


زماني كه مردي در حال پوليش كردن اتوموبيل جديدش بود كودك 4 ساله اش تكه سنگي را برداشت و بر روي بدنه ی اتومبيل خطوطي را انداخت.

مرد آنچنان عصباني شد كه دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محكم پشت دست او زد بدون آن كه به دليل خشم متوجه شده باشد كه با آچار پسرش را تنبيه نموده.

در بيمارستان به سبب شكستگي هاي فراوان چهار انشگت دست پسر قطع شد.

وقتي كه پسر چشمان اندوهناك پدرش را ديد از او پرسيد "پدر كي انگشت هاي من در خواهند آمد؟!"

آن مرد آنقدر مغموم بود كه هیچي نتوانست بگويد. به سمت اتوموبيل برگشت و چندين بار با لگد به آن زد.

حيران و سرگردان از عمل خويش روبروي اتومبيل نشسته بود و به خطوطي كه پسرش روي آن انداخته بود نگاه مي كرد. او نوشته بود: "دوستت دارم پدر"

روز بعد آن مرد خودكشي كرد.

خشم و عشق حد و مرزي ندارند. دومي (عشق) را انتخاب كنيد تا زندگي دوست داشتني داشته باشيد و اين را به ياد داشته باشيدكه اشياء براي استفاد شدن و انسان ها براي دوست داشتن مي باشند.

در حالي كه امروزه از انسان ها استفاده مي شود و اشياء دوست داشته مي شوند.

همواره در ذهن داشته باشيد كه:

اشياء براي استفاد شدن و انسان ها براي دوست داشتن مي باشند.

مراقب افكارتان باشيد كه تبديل به گفتارتان مي شوند.

مراقب گفتارتان باشيد كه تبديل به رفتار تان مي شود.

مراقب رفتار تان باشيدكه تبديل به عادت مي شود.

مراقب عادات خود باشيد که شخصيت شما مي شوند.

مراقب شخصيت خود باشيد كه سرنوشت شما مي شود.


While a man was polishing his new car, his 4 yr old son picked up a stone and scratched lines on the side of the car.

In anger, the man took the child's hand and hit it many times not realizing he was using a wrench.

At the hospital, the child lost all his fingers due to multiple fractures.

When the child saw his father with painful eyes he asked, 'Dad when will my fingers grow back?'

The man was so hurt and speechless; he went back to his car and kicked it a lot of times.

Devastated by his own actions, sitting in front of that car he looked at the scratches; the child had written 'LOVE YOU DAD'.

The next day that man committed suicide. . .

Anger and Love have no limits; choose the latter to have a beautiful, lovely life & remember this:

Things are to be used and people are to be loved.

The problem in today's world is that people are used while things are loved.

Let's try always to keep this thought in mind:

Things are to be used, People are to be loved.

Watch your thoughts; they become words.

Watch your words; they become actions.

Watch your actions; they become habits.

Watch your habits; they become character.

Watch your character; it becomes your destiny.



تصاویر زیبا از اعماق کره زمین













خطای دید- قسمت دوم

يك آموزش غير ممكن


يك سازه عجيب


به مدت يك دقيقه به وسط تصوير زير خيره شويد بدون اين كه چشمان خود را حركت دهيد. سپس ناگهان نگاه خود را به صفحه سفيدي بياندازيد. پرچم آمريكا را مي بينيد؟



يك بناي تاريخي غير ممكن


آيا مي توانيد 13 چهره ی مخفي در اين تصوير ببينيد؟


كدام سرباز بلندتر است؟


اين تصوير يك خرگوش است يا يك اردك؟


آيا تصوير زير از يك جزيره است؟


اگر تصوير را بر عكس كنيد مي بينيد كه يك دهانه آتشفشان است



فكر مي كنيد مي توانيد چنين چيزي بسازيد؟



تصوير زير شبيه يك مارپيچ است. اما بواقع چند دايره است



آيا مي توانيد در عكس زير 3 چهره ببينيد؟


لطفاً چند لحظه صبر كنيد تا تصوير زير شروع به چرخيدن كند. سپس به مدت يك دقيقه به وسط تصوير خيره شويد بدون اين كه چشمان خود را حركت دهيد. آنگاه ناگهان نگاه خود را به پشت دستتان بدوزيد.آيا زير پوستتان چيزيست؟



آيا ممكن است كه مساحت با تغيير جاي قطعات آن تغيير كند؟


چهره اي در مريخ

Photo taken by Viking 1 in 1976


The Face on the Earth



عكسي از يك محل تاريخي. آيا چهره اي را روي قله كوه مي بينيد؟




آيا خطوط افقي موازيند يا نه؟



چند تصوير مخفي در عكس زير مي بينيد؟خوب دقت كنيد باز هم خواهيد يافت



چند اسب در عكس زير مي بينيد؟



دو عاشق پير، دو نوازنده، يك گلدان، يا يك زن؟




آيا مي توانيد 9 چهره در تصوير زير ببينيد؟



اين دو مرد از پله بالا مي روند يا پايين؟



يك اسكيمو يا يك چهره؟


That's Life.



يك نوازنده يا يك چهره دختر؟

در تصوير زير يك جمجمه مي بينيد يا يك زوج جوان؟


منبع